به گزارش خبرگزاری حوزه از کرمان، هر ساله با فرارسیدن ایام اربعین حسینی، هزاران موکب ازاهالی عراق ایران و سایر کشور ها در برخی شهرها و جادههای عراق، از مرزهای شلمچه، چذابه و مهران تا مسیر ۸۰ کیلومتری بین نجف و کربلا برپا میشود. این موکبها که غالبا به دست مردم عادی و با نیتی خالصانه راهاندازی میشوند، میلیونها زائر را بیوقفه و بدون هیچ چشمداشتی اطعام و پذیرایی میکنند. مسیر مملو از بوی غذای تازه، صدای جوشیدن دیگها و تبسمهای بیریا است؛ صحنههایی که نهتنها برای عاشقان اهلبیت شناختهشده و دلنشین است، بلکه برای تماشاگران جهانی به معجزهای عینی میماند. اینجا مردمی را میبینی که گویی جانشان را در ظرفهای غذا و لیوانهای چای ریختهاند و با هر لقمه، بند دلی را محکمتر میبندند.

سرمایهای که در حساب بانکی جا نمیشود
در این فرهنگ، پول صرفاً یک وسیله است و اصل ماجرا در «برکت» نهفته است؛ برکتی که با حساب و کتاب مادی قابل سنجش نیست. خادمان این مسیر باور دارند که طعام دادن به زائر، بیواسطه بر روزی و زندگیشان اثر میگذارد، اثری که به زبان مادیات قابل توضیح نیست. برای آنان، غذا تنها رفع گرسنگی نیست؛ بلکه پلی است میان دلهایی که در سایه نام حسین(ع) به هم گره میخورند. هر لقمه، نه فقط بر شکم زائر، که بر دل او مینشیند و رد مهربانیاش در حافظه میماند.
یکی از همین خادمان، سالها پیش با خدا عهد کرده بود توان جسمی و مالیاش آنقدر باشد که هر شب، سفرهای گرم و پرمحبت برای زائران پهن کند. سالها بعد، با شگفتی دید که همین نیت صادقانه، زندگیاش را از نظر روحی و مادی پربرکتتر کرده است. او میگفت انگار بخار غذای دمکشیده، هماندم به خانه و آرامش قلبش بازمیگردد. نتایج این خدمت را نه در حساب بانکی، که در لبخند همسر، سلامتی فرزندان و آرامش خانه خود میدید.

سفرههایی که پیام عاشورا را روایت میکنند
این خدمترسانی تنها یک سنت برخواسته از آیات و روایات اهمیت اطعام نیست؛ بلکه راهی است برای رسیدن به رضای الهی و پیوند با مصیبتهای کربلا. هر ظرف برنج، هر لیوان چای و هر کاسه سوپی که به دست زائر داده میشود، ادامه همان پیام جاوید عاشوراست؛ ایستادن کنار حق و بخشیدن آنچه از دل دوست میداری. در این مسیر، «برکت» معنایی زنده و ملموس دارد؛ در چین صورتِ خسته زائر که لبخند زده، در ترکهای دست خادمی که دیگ را هم میزند، و در بوی نانی که تازه از تنور بیرون میآید.
در روزگاری که بسیاری از مردم جهان گرفتار دشواریهای اقتصادی و تنهاییاند، مسیر کربلا داستانی دیگر روایت میکند. اینجا کسانی را میبینی که شاید خودشان اندک داشته باشند، اما هرچه دارند با سخاوت پیشکش رهگذران میکنند. مرز و ملیت برایشان بیمعناست؛ تنها رضایت امامشان مهم است. برای بسیاری از زائران غیرایرانی یا حتی غیرمسلمان، نخستین شگفتی اربعین نه در عظمت جمعیت میلیونی، بلکه در همین سفرههای بیمنت، لیوان آب و دستان گرمی است که بیهیچ چشمداشتی تعارف میشوند.
سیل محبت از مسیر اربعین
این حرکت، داستانی است که از دشت کربلا آغاز شد و هر سال در کوچهها و چادرهای مسیر زنده میشود و پیامش از مرزها عبور میکند. مردی که کاسه غذا به دستت میدهد، شاید صبح همان روز تنها گوسفندش را بخشیده باشد؛ زنی سالخورده که نان تازه به تو تعارف میکند، شاید تمام شب را بیدار مانده تا خمیر را آماده کند، یا کودک کوچکی که با شیطنتهای شیرینش لیوانهای آب را برای زائران پر میکند، و دیگری که دواندوان آن هارا به دست زائران میرساند؛ آری اینجا کوچک و بزرگ، هر کدام سهمی از عشق حسینی را ادا میکنند که سالبهسال از مرز عراق فراتر میرود؛ تصویر موکبها، محبتها و مهربانیهای بیریا، دستبهدست در سراسر جهان میچرخد. هر تصویر و روایت، امیدی تازه و تصویری بیکموکاست از فرهنگ بخشش شیعی را به جهانیان معرفی میکند.

وقتی اربعین، پیشدرآمد ظهور میشود
و چه کسی میداند، شاید همین دلهای بههمگرهخورده، همین دستهای بخشنده و همین عشق بیپایان به حسین(ع)، مقدمه روزی باشد که پرچم عدالت به دست مهدی موعود(عج) بر سراسر زمین برافراشته شود. روزی که اربعین، نه تنها یادمان زخمها و گذشته، بلکه جشن رسیدن به آیندهی موعود باشد. آن روز، جهان تمام آنچه اکنون در جاده نجف تا کربلا میگذرد را در مقیاسی جهانی تجربه خواهد کرد؛ روزی که سفرههای برکت، همه مردم زمین را گرد یک جام مهربانی و یک پرچم عدالت خواهد نشاند.
مهدیه زندی











نظر شما